شعری از خودم 86 جاده ی بی کسیهام ، تو این روزا شلوغه................................شروع بدبختیام ، از لحظه ی بلوغه یهو دیدم ناقصم ، تنهامو بیقرارم.......................................تا به خودم اومدم، دیدم عشقی ندارم دیدم همه گرفتن ، دست یه عشق خوبو....................................باید تحمل کنم، تنهایی و سکوتو هی سال به سال گذشتو ،تنهاتر از قبل شدم..........فقط یه حسرت از عشق ، مونده و اشک و خودم من موندم و گلایه با مشتی قرص اعصاب..................................با حس نا امیدی، تو هر ثانیه بیتاب,حس ناامیدی,حس نااميدي ...ادامه مطلب